فاطمه آقاخانی و علی شیبانی – هنرجویان برتر موضوع نوشت 1 – کارگاه یاغیانه – دوره 1

کارگاه مجازی شعر و ترانه یاغیانه - چالش موضوع نوشت

نفرات برتر چالش موضوع نوشت کارگاه شعر و ترانه یاغیانه - فاطمه آقاخانی - علی شیبانی

نفرات برتر چالش موضوع نوشت کارگاه شعر و ترانه یاغیانه - فاطمه آقاخانی - علی شیبانی

فاطمه آقاخانی و علی شیبانی – هنرجویان برتر موضوع نوشت ۱
کارگاه یاغیانه – دوره ۱


موضوع برگزیده برای این چالش: تقدیر


آثار زیبای خانم فاطمه آقاخانی و آقای علی شیبانی به صورت مشترک به عنوان اثر برتر این چالش شناخته شده اند،
به این دو بزرگوار تبریک گفته و برایشان آرزوی پایداری موفقیت و سلامتی و شادمانی میکنیم.

علی اکبر یاغی تبار ، شاعر خوش نام و خوش آوازه ی ایران که تدریس این کارگاه را بر عهده دارد داوری این چالش را انجام داده است.

وی تمامی آثار شرکت کنندگان عزیز را به صورت دقیق بررسی کرد،
با توجه به فاکتورهای نوشته شده در جدول زیر هر فاکتور را به صورت مستقل بررسی کرده و نمره داده است.

تعداد قابل توجهی از عزیزان کارگاه در این چالش شرکت نموده اند،
نتیجه ی نهایی آثار بررسی شده در جدول زیر به نمایش آمده است.

(به منظور عدم ایجاد نا امیدی در عزیزان شرکت کننده رتبه های پایین با کد ذکر شده و از اعلام نام خودداری شده.)

کارگاه مجازی شعر و ترانه یاغیانه - چالش موضوع نوشت


 فاطمه آقا خانی:

شده ست یک اتفاق بد صدایت را بیندازد؟!
و یا فقرت تو را ازچشم آدم ها بیندازد؟؟
شده ست آیا ببینی شب به شب خود را درون گور
و مرگت را زمانه آخر دنیا بیندازد؟!

به حدی مرده ام از زندگی فرصت نمیخواهم!

تصور کرده ای خود را میان دشمن جانی؟
و یا هر روز افتادی به اظهار پشیمانی!؟
تماشاکرده ای ازطالع خود بدشگونی را!
شدست آیا تمام فصل هایت را بگریانی؟!

به حدی مرده ام اززندگی فرصت نمیخواهم!


علی شیبانی:

زمین افتاده بود یک گوشه و یه بچه ی شیطون
یه شوت خسته خرجش کرد ومارو کرد سرگردون

یه برگردون زد و مارو یه عمری کرد سرگردون
یه برگردون مارو انداخت تو گردونه ی گردون

یهو تاچشم واکردیم اینجاسردراوردیم
چه فایْده؟! تا قفس تقدیرمون شد پَر درآوردیم

تا یکی قصه ی آزادگی سر داد٬ آشفتیم
ولی زنجیر و زندون حماقت رو پذیرفتیم

مث حیوون به جون هم٬به جون عشق افتادیم
لب هر دره ای همدیگه رو بی وقفه هل دادیم

قرم ساقای لاکردار زیر وبم رجز خوندن
رفیقامون _ ازون بدتر_دلامونو پریشوندن

بلندای جوونمردی تواین کوتوله ها خم شد
ازون لاشی تَرِش رخت حیا پوشید ومریم شد

همین بی بتّه ها آتیش بجون جنگل انداختن
همین بزمجّه ها رو شونه ی گرگا کَل انداختن

یه خونه خشت _خشتش بی نصیبی_ ساختن مارو
توی دیوان شادی از قلم انداختن مارو

برای هر سوال زندگی ازما٬ جوابی از غم اوردیم
غم و دردای ما ازبس زیاد بودن کم آوردیم

خدا از خلقت اون توپ و اون بچه پشیمون شد
خودِ بچه ازین کارش پشیمون و پریشون شد

میگفت ای کاش اون لحظه دوتا پاهام قلم میشد
که شاید سرنوشت دفتر هستی عدم می شد


برای آگاهی از شرایط ثبت نام و نحوه ی برگزاری کارگاه شعر و ترانه یاغیانه کلیک کنید.
“آکادمی دکلمه و گویندگی دکلمافون ، پشتیبان اخبار و مسابقات کارگاه شعر و ترانه یاغیانه”

ادمین آکادمی دکلمافون

ادمین رسمی سایت دکلمافون

مطالب مرتبط با این پست:

0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *